بیایید یک بار دیگر واکنش‌هایمان درطول رانندگی را بازنگری کنیم

در سالی که گذشت، نرخ جانباختگان سوانح رانندگی با افزایش ۴.۹ درصدی به ۱۷,۱۷۷ تن رسید؛ رقمی که اگر شمار کشته‌شدگان جنگی بود، به‌عنوان جنایت جنگی شناخته می‌شد! بنابر گزارش پلیس‌راهور، عامل اصلی ۶۰ درصد این مرگ‌های ناگوار توجه‌نکردن به جلو، کنترل نکردن خودرو و خستگی راننده عنوان شده است؛ اما باقی آن چطور؟ فارغ از این حقیقت که خودروهای ما استاندارد ایمنی لازم را ندارند، نمی‌توانیم از این حقیقت چشم‌پوشی کنیم که رانندگی تهاجمی داریم.

بیایید یک بار دیگر واکنش‌هایمان درطول رانندگی را بازنگری کنیم

در سالی که گذشت، نرخ جانباختگان سوانح رانندگی با افزایش ۴.۹ درصدی به ۱۷,۱۷۷ تن رسید؛ رقمی که اگر شمار کشته‌شدگان جنگی بود، به‌عنوان جنایت جنگی شناخته می‌شد! بنابر گزارش پلیس‌راهور، عامل اصلی ۶۰ درصد این مرگ‌های ناگوار توجه‌نکردن به جلو، کنترل نکردن خودرو و خستگی راننده عنوان شده است؛ اما باقی آن چطور؟ فارغ از این حقیقت که خودروهای ما استاندارد ایمنی لازم را ندارند، نمی‌توانیم از این حقیقت چشم‌پوشی کنیم که رانندگی تهاجمی داریم.

چهارشنبه، ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۵۶:۵۷

با رانندگی تهاجمی حساب‌نشده و خشونت‌بار نه‌تنها جان خودمان، بلکه جان باقی رانندگان و حتی عابران پیاده را هم به خطر می‌اندازیم. از آنجا که یکی از شاخصه‌های فرهنگی کشورهای توسعه‌یافته، قانونمداری مردم یا بهتر است بگوییم هم‌نوع‌دوستی مردم آن تلقی می‌شود، می‌توان به این نتیجه رسید که ما از قافله عقب هستیم. حال سوال این است: چرا؟ چرا ما مردم ایران تا این حد «خشن» رانندگی می‌کنیم؟ در ادامه به تفکراتی می‌پردازیم که ذهن بسیاری از ما به‌شکل ناخودآگاه به آن روی آورده است. پیش از آن و برای درک بهتر این پدیده، به نشانه‌های خشونت جاده‌ای نگاهی خواهیم انداخت.

از سر راهم برو کنار!
تقریبا همه ما در جاده یا خیابان به آن راننده کندی رسیده‌ایم که با سرعت ما همخوانی ندارند و با رانندگی «لاکپشتی» خود، خودروی ما را از دور می‌اندازد. در این لحظه موجی از هورمون‌ها در بدن ترشح می‌شوند و کاری می‌کنند که همزمان با اخم‌کردن بوق بزنیم، بدون راهنما سبقت بگیریم، راننده کند را با حرکات نسنجیده بترسانیم، به‌طور مداوم چراغ بدهیم، برای سبقت‌گرفتن مارپیچی حرکت کنیم، شاید از سمت راست سبقت بگیریم، با فاصله خطرناک سبقت بگیریم یا هنگام سبقت فریاد و بوق بزنیم و به چشمان راننده کند خیره شویم.

مشخصا سناریوهای زیادی را می‌توان متصور شد که در آن، راننده عجول به‌قصد انتقام از سرعت کم راننده روبه‌رو برمی‌خیزد. البته که تمام این احتمالات به سناریو «راننده کند» بر می‌گردد و صدها حالت دیگر را می‌توان متصور شد که راننده‌ها از دست یکدیگر یا حتی خودشان عصبانی شوند و رفتارهای خطرآمیز داشته باشند.

مگر کار خاصی کرده‌ام؟
تقریبا هر انسان بالغی باید بتواند عصبانیت خود را تشخیص دهد اما ناهنجاری‌ها در رانندگی به عصبانیت ختم نمی‌شوند. بسیاری از مردم رفتار نامناسب خود را قابل‌توجیه می‌دانند و برای آن بهانه‌تراشی می‌کنند مگر آنکه با تنبیه قانونی مواجه شوند. تحقیقات نشان می‌دهد که راننده‌های جوان‌تری که به‌دنبال «حس» بیشتر هستند، رفتارهای تهاجمی‌تری در رانندگی خود بروز می‌دهند و اتفاقا حساسیت کمتری نسبت‌به مجازات قانونی دارند؛ پس راه مهار این افراد ایجاد محدودیت بیشتر نیست.

تصادف فقط برای بقیه اتفاق می‌افتد
به محض اینکه رانندگی را می‌آموزیم و از ترس اولیه آن دور می‌شویم، فراموش می‌کنیم که حتی یک فرمان‌گیری اشتباه در جاده می‌تواند به قیمت جانمان تمام شود. ما در طول زمان، رفتار باقی راننده‌ها را نیز می‌آموزیم که باعث ایجاد توهم کنترل بقیه می‌شود. یکی از اصلی‌ترین بخش‌هایی که این توهم به سراغمان می‌آید، رانندگی بیش‌ازاندازه سریع برای رسیدن به مقصد است که ترمزگرفتن را به حداقل رسانده و سرعت خودرو را از حد ایمن جاده فراتر می‌برد. می‌توان سریع رانندگی کرد اما آن هم حد دارد و تنها بلوغ ذهنی می‌تواند کنترل‌کننده این رفتار باشد.

فقط من حق رانندگی دارم
وقتی در پیاده‌رو با کسی برخورد کنیم، رفتار عادی ما توجه بیشتر و حتی عذرخواهی از شخص مقابل است (هرچند برخی در این حالت هم به خشونت روی می‌آورند). با این وجود وقتی حرف از فضای رانندگی می‌شود فراموش می‌کنیم که جاده به همه تعلق دارد؛ چون اگر جاده در وهله اول شخصی بود، هیچ‌گاه نوبت به ما نمی‌رسید! رانندگان غالبا به سبقت‌های نزدیک که خود ناشی از بی‌تجربگی، خامی یا خشونت راننده مقابل است، واکنشی پرخاشگرانه دارند. تحقیقات نشان می‌دهد که رفتار غیرانسانی با بقیه در رانندگی بیشتر از برخوردهای تن‌به‌تن است.

من مهم‌تر هستم
یکی از مهم‌ترین فاکتورهایی که در کشورهای جهان سوم به آن بی‌توجهی می‌شود، حق و اهمیت «بقیه» محسوب می‌شود. مصداق‌های زیادی را در کشورمان دیده‌ایم که در آن، تنها به فکر خودمان بوده‌ایم یا از هم‌وطنانمان بی‌مهری دیده‌ایم. بسیاری می‌تواند با یک تغییر رفتار کوچک، زندگی بقیه را راحت‌تر کنند اما از انجام این کار خودداری می‌کنند. این مورد را هم می‌توانیم به نابالغی ذهنی نسبت دهیم چون ذهن بالغ می‌داند در استفاده از خدمات جمعی، کسی بر دیگری برتری خاصی ندارد. در حوزه رانندگی هم، راننده پرخاشگر عموما (و گاه به‌صورت ناخودآگاه) تصور می‌کند از باقی راننده‌ها مهم‌تر است؛ اما از چه لحاظ؟

ذهن همیشه آماده
بر کسی پوشیده نیست که ذهن انسان اطلاعات بسیاری را به‌صورت ناخودآگاه تجزیه و تحلیل می‌کند و بر پایه نتیجه آن، تصمیم می‌گیرد. ما تنها روی بخشی از این اطلاعات تسلط داریم اما به بخش ناخودآگاه هم تکیه می‌کنیم. همین مسئله باعث می‌شود تصور کنیم از تمام رویدادهای جاده باخبر هستیم. بسیاری از تصادف‌ها به‌خاطراعتمادبه‌نفس بیش‌ازاندازه راننده در موازنه شرایط و توانایی‌اش برای کنترل آن روی می‌دهند. پس باید حواسمان باشد، کسی همه‌چیزدان نیست.

و اما تقصیر بقیه
بی‌شک در کشور ما کسانی هستند که با شرایط نامناسب پشت فرمان می‌نشینند. از عدم هشیاری ذهنی گرفته تا نبود توانایی لازم برای کنترل سرعت. گاه راننده‌ای پیدا می‌شود که صرفا برای اثبات «برتری» خود به دیگران راه نمی‌دهد یا شخص «بافرهنگ» دیگری، تصور می‌کند چون خودروی بزرگ‌تری سوار شده پس بقیه موظف هستند برای خودروی او جا باز کنند. حقیقت آن است که شرایط فرهنگی کنونی باعث ایجاد بخشی از ناکارامدی‌های ذهنی شهرواندان شده و نمی‌توان همه‌چیز را تقصیر مردم انداخت.

نبود جاده مناسب، فنربندی بد و کیفیت سواری پایین خودروهای داخلی، قوانین محدودکننده و حتی نمای بد شهری عواملی هستند که روی خلق‌وخوی راننده ایرانی تاثیر به‌سزایی می‌گذارند. شاید یک عامل به‌تنهایی اثر خاصی نداشته باشد اما وقتی همه این‌ها روی هم انباشته می‌شوند و در درازمدت بی‌توجهی می‌بینند، خود را به اشکال ناموزون دیگری مانند خشونت جاده‌ای، رانندگی تهاجمی و… بروز می‌دهند.

بلوغ رفتاری در حین رانندگی
اگر راننده‌ای هستید که از این دسته رفتارها استفاده می‌کنید بهتر است دقایقی را صرف تحلیل و بررسی رانندگی خود کنید. شرایطی را به یاد بیاورید که «شاید» حق با راننده دیگر بوده باشد اما شما از آن استفاده کردید. اگر در حین رانندگی با شرایط پرتنش (از نظر عصبی) مانند حق‌خوری یا بسته‌شدن راه روبه‌رو شدید، لحظه‌ای به احساس درونی خود توجه کنید تا برای مدیریت آن آماده شوید. مهم این است که بدانید، رفتار بالغانه انتقام یا دادزدن سر دیگری نیست، بلکه وارسی درونی و عکس‌العمل متناسب با آن است.

هیچ چیز در رانندگی اجباری نیست. راندن خودرو راه‌وروشی دارد. در نهایت می‌توانم به کلیشه‌های همیشگی رو کرده و توصیه کنم که با خستگی یا گرسنگی پشت فرمان ننشینید؛ چراکه حجم توجهی که این دو کمبود موقتی از شما می‌گیرند کمی از نگاه کردن به صفحه موبایل ندارد. به یاد داشته باشید این شما هستید که مسئولیت جانتان را به‌عهده گرفته‌اید.


نظری وارد نشده است، شما اولین باشید ...